ارسال رایگان برای خرید بیش از 150 هزار تومان

دسته‌بندی‌ها
کتاب متاب

کتاب متاب

نمایش محصولات دسته

پیشنهاد ویژه

کتاب قاسم به روایت مرتضی سرهنگی

کتاب قاسم به روایت مرتضی سرهنگی

453,000

540,000 تومان

16%
جدیدترین‌
کتاب ضاحیه (روایت های قبل، حین و بعد از شهادت سیدحسن نصرالله)

کتاب ضاحیه (روایت های قبل، حین و بعد از شهادت سیدحسن نصرال ...

220,500

% 10

245,000تومان
بلاگ
تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «روح الله» رونمایی شد.

تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «روح الله» رونمایی شد.

<h4>از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «روح الله» با حضور چهره‌های فرهنگی و سیاسی در موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی رونمایی شد.</h4><p class="ql-align-justify">به گزارش خبرنگار<a href="http://www.ibna.ir"><strong> خبرگزاری کتاب ایران</strong></a><strong> (</strong><a href="http://www.ibna.ir"><strong>ایبنا</strong></a><strong>)</strong>، در این رونمایی که صبح امروز 11 خرداد، برگزار شد، مهدی ابراهیم زاده، معاون دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، سجاد صفارهرندی، پژوهشگر، حجت‌الاسلام فلاح، پژوهشگر، حکیمه سقای بی‌ریا، پژوهشگر، شهره پیرانی، همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد و هادی حکیمیان، مولف اثر سخنرانی کردند.</p><p class="ql-align-justify">هادی حکیمیان، مولف اثر، گفت: 90 میلیون جمعیتی که در ایران زندگی می‌کنند به شدت متاثر از آراء و اندیشه‌های امام خمینی (ره) هستند و برای همین نیاز است که امام را بشناسند. جای چنین اثری خالی بود و برای همین دست به قلم شدم تا چنین اثری خلق شود.</p><p class="ql-align-justify">او افزود: وقتی در حال نوشتن کتاب بودم جامعه هدف در ذهنم نسل جوانی بود که دوره رهبری امام را درک نکرده بودند. اما در عین حال علاقه داشتم که همه ایرانیان بتوانند با توجه به نسل روان کتاب آن را بخوانند.</p><p class="ql-align-justify">این نویسنده عنوان کرد: در این کتاب در پی پاسخ به سه سوال بودم. چرا انقلاب شد؟ چرا این انقلاب باید مذهبی باشد؟ چرا این انقلاب باید بعد غرب ستیزی داشته باشد و تا امروز بعد آمریکاستیزی آن حفظ شود؟</p><p class="ql-align-justify">حکیمیان گفت: تقریظ رهبری بر کتاب مایه دلگرمی من است. چون مقام معظم رهبری از نزدیکترین افراد به امام خمینی (ره) بودند و شناخت کاملی از ایشان داشتند این لطف ایشان نشان از موفقیت کتاب روح‌الله دارد. از نشر شهرستان ادب هم تشکر می‌کنم که زمینه انتشار این اثر را فراهم کردند.</p><p class="ql-align-right"><strong>شرح متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب:</strong></p><p class="ql-align-right">بسمه تعالی</p><p class="ql-align-right">این کتاب توانسته است چهره نزدیک به واقع از امام خمینی ترسیم کند؛ خردمندی‌، دوراندیشی، ایمان ناب، اخلاص در عمل، اراده پولادین، باور ژرف به گفته و عمل و هدف خود، شجاعت بی‌نظیر، دانش گسترده، روح لطیف و زلال، امید و اعتماد به خدا.. و البته ویژگی‌های دیگری هم هست که این نویسنده به آن دست نیافته است. امام خمینی در این کتاب بحقّ رهبری بزرگ و بی‌نظیر است که باور او به مردمش، نیمی از محصول کار او را تشکیل می‌دهد. من هم مانند نویسنده می‌گویم: خدا خمینی را تا ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه برای اسلام و مسلمین نگهدارد.</p><p class="ql-align-right">مطالعه این کتاب برای نسل جوان ما بسیار سودمند است.</p><p><br></p>

دبستانی‌ها برای رحلت این امام اشک ریختند!

دبستانی‌ها برای رحلت این امام اشک ریختند!

<p><strong>هادی حکیمیان، نویسنده «روح‌الله»</strong>، اثری متفاوت و داستانی از زندگی امام خمینی (ره) خلق کرده که با نگاهی عمیق به دوران پس از انقلاب و مدیریت بحران‌ها توسط ایشان، تصویری نو از امام ارائه می‌دهد. این کتاب با تقریظ مقام معظم رهبری، آماده ورود به خانه‌های همه علاقه‌مندان به شناخت بنیان‌گذار انقلاب است.</p><p><strong>به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس</strong>، در آستانه نزدیک شدن به سالروز رحلت بنیان‌گذار انقلاب،امام خمینی(ره)، قرار است تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «روح‌الله» به قلم هادی حکیمیان رونمایی شود. «روح‌الله» کتاب مستندی است از زندگی و سیره امام خمینی(ره) که لحن داستانی آن نظر بسیاری از مخاطبان را جلب کرده است.هادی حیکیمان، نویسنده این کتاب در گفت‌وگو با خبرنگار فارس درمورد وجه تمایز این اثر با آثار مشابه گفت:بسیاری از آثاری که درباره امام خمینی نوشته شده‌اند، مستند یا پژوهشی صرف هستند که می‌توان به دانشجویان یا طلاب ارائه داد. اما من قصد داشتم کاری <strong>شبه‌رمان یا داستان‌واره</strong> خلق کنم؛ یعنی تا حد امکان به فضای داستان و رمان نزدیک شوم، البته با وفاداری به مستندنگاری شخصیت امام. این رویکرد به من اجازه می‌داد <strong>روایتی ساده</strong> و دلنشین داشته باشم که خواننده عام، حتی یک دانش‌آموز سال‌های آخر دبیرستان یا فردی با مدرک دیپلم، بتواند آن را بخواند.</p><p>وی افزود: یک تفاوت دیگر این است که اغلب کتاب‌های مربوط به امام خمینی با 22 بهمن سال 1357 به پایان می‌رسند؛ اما کتاب «روح‌الله» دو فصل مجزا به دوران پس از انقلاب اختصاص داده است. یک فصل به مدیریت امام برای عبور جامعه از بحران‌های سال‌های 60 و 61، مانند موج ترور و انفجار و درگیری‌های گروهک‌های مختلف، می‌پردازد. فصل آخر نیز به مدیریت جامع امام در دوران جنگ و تحریم‌های شدید اقتصادی اختصاص دارد. داستان تا فوت امام و تشییع جنازه ایشان در بهشت زهرا نیز ادامه می‌یابد.</p><p>این نویسنده که آثار داستانی بسیاری همچون <strong>«درخت خرمالو»</strong> را در کارنامه کاری خود دارد، درمورد چرایی انتخاب نکردن قالب رمان در این اثر، بیان کرد: حساسیت‌هایی در مورد امام خمینی وجود دارد. ایشان شخصیت اصلی کتاب و فردی واقعی با ما به ازای بیرونی هستند. من اجازه ندارم در مورد ایشان تخیل کنم. ضمن اینکه پس از چاپ کتاب، باید هم پاسخگوی موافقان و طرفداران امام می‌بودم و هم مخالفان. امام جایگاه رهبری داشتند و اعضای خانواده، فرزندان، نوه‌ها و شاگردان نزدیک ایشان همچنان در قید حیات هستند. علاوه بر این، بسیاری از مردم عادی که امام را در ملاقات‌های عمومی دیده‌اند، تصویری از ایشان در ذهن دارند. این موضوع کار را بسیار دشوار می‌کند؛ وقتی افراد زیادی از امام تصویری در ذهن دارند، راه را بر تخیل می‌بندد.</p><p>نویسنده <strong>کتاب «برج قحطی»</strong> که در زمان حیات رهبری، دوران کودکی خود را می‌گذراند خاطره‌ای را از روز رحلت امام خمینی(ره) این گونه نقل کرد: در سال 1368، کلاس پنجم دبستان بودم و آن زمان امتحانات نهایی برگزار می‌شد. ما برای امتحان نهایی به حوزه امتحانی دیگری رفته بودیم. هنوز کسی خبر نداشت. یکی از بچه‌ها می‌گفت که صبح رادیو اعلام کرده امام خمینی فوت کرده‌اند، اما بقیه باور نمی‌کردند. خبرهای روزهای قبل نشان می‌داد که ایشان بیمار بودند و جراحی کرده بودند. صبر کردیم تا مدیرمان آمد. ایشان هم خبر نداشت؛ مدیر رادیوی ماشینش را روشن کرد و گفت اگر خبری باشد، رادیو اعلام می‌کند. ساعت 7 صبح&nbsp;بود که رادیو خبر فوت امام را اعلام کرد، یادم هست بسیاری از بچه‌ها گریه کردند.</p><p>حکیمیان همچنین درمورد <strong>تقریظ مقام معظم رهبری</strong> بیان کرد: این اتفاق برای هر نویسنده‌ای باعث خوشحالی و دلگرمی می‌شود و امید و نیروی مضاعفی می‌دهد تا سال‌ها با انرژی زیاد کار کند. این اتفاق برای من هم افتاده است.</p><p><br></p>

زندگی‌نامه خودگفته‌ی سید مقاومت

زندگی‌نامه خودگفته‌ی سید مقاومت

<p class="ql-align-justify">الهه آخرتی، مولف کتاب «روح‌الامین»، در گفت‌وگو با خبرنگار <strong>خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،</strong> به تشریح روند تدوین و ویژگی‌های این اثر پرداخت و گفت<strong>:</strong> نگارش کتاب «روح‌الامین» سه هفته پس از شهادت سید حسن نصرالله آغاز شد. این کتاب، یک زندگی‌نامه خودگفته بر پایه 170 ساعت مصاحبه صوتی شکل گرفته است. این گفت‌وگوها که از دوران کودکی تا دو هفته پیش از شهادت را در بر می‌گیرد، نه برگرفته از سخنرانی‌ها، بلکه مصاحبه‌هایی اختصاصی و عمیق هستند.</p><p class="ql-align-justify">او افزود: این کتاب نه صرفاً یک زندگی‌نامه است، نه تحلیلی نظامی نه مستندی سیاسی؛ بلکه ساختار آن تلفیقی است از روایت‌های تاریخی و تجربه‌های زیسته و تحلیل‌های دقیق. همه این مطالب از زبان خود سید حسن نصرالله و بر پایه سخنان و گفت‌وگوهای او تدوین شده است.</p><p class="ql-align-justify">آخرتی با اشاره به محتوای کتاب گفت: در این روایت، سید حسن نصرالله به موضوعاتی چون تولد، تحصیل در نجف، ورود به فعالیت‌های دینی و سیاسی، ارتباط با انقلاب اسلامی ایران، جنگ 33 روزه، خاطرات نبردهای لبنان و آزادسازی جنوب این کشور پرداخته است. همچنین تحلیلی شخصی از مقاطع مختلف تاریخ حزب‌الله، جنگ‌ها، و دیدارهایش با شخصیت‌هایی چون شهید قاسم سلیمانی، آیت‌الله بهجت، امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نیز در کتاب گنجانده شده است.</p><p class="ql-align-justify">او تأکید کرد: این اثر مورد تأیید شخص سید حسن نصرالله بوده، چرا که تمامی مطالب آن از زبان خود او نقل شده و تنها در مواردی بسیار معدود، برای روان‌تر شدن متن، توضیحاتی کوتاه افزوده شده است. این موارد کمتر از ده بخش را شامل می‌شوند و اصل محتوا همان‌گونه که گفته شده، به فارسی ترجمه شده است.</p><p class="ql-align-justify">آخرتی تاکید کرد: بخشی از اطلاعات و منابع نیز به صورت پاورقی تکمیل شده‌اند. در موضوعاتی که سید حسن نصرالله شخصاً به آن‌ها نپرداخته مانند شهادت فرزندش یا اظهارات اطرافیان و شهید قاسم سلیمانی درباره او، به عنوان منابع تکمیلی در قالب پاورقی در کتاب گنجانده شده‌اند. از بخش‌های ناشنیده و کمتر گفته‌شده این کتاب، می‌توان به استخاره‌هایی اشاره کرد که آیت‌الله بهجت برای سیدحسن نصرالله انجام داده بود؛ از جمله استخاره‌ای که به پذیرش مسئولیت دبیرکلی حزب‌الله انجامید و در کتاب با روایت مستقیم خود شهید آمده است.</p><p class="ql-align-justify">او درباره چالش‌های احساسی تدوین این پروژه افزود: دشوارترین بخش کار، شنیدن ساعت‌ها صدای سید حسن نصرالله پس از شهادتش بود. گاه چنان در روایت‌های او غرق می‌شدم که برای لحظاتی فراموش می‌کردم او دیگر در میان ما نیست. یک شوخی یا جمله ناگهانی، دوباره داغ شهادتش را برایم زنده می‌کرد. این تجربه، طی پنج ماه به‌طور مداوم همراه من بود.</p><p class="ql-align-justify">آخرتی با ابراز امیدواری نسبت به بازخورد مخاطبان گفت: امیدوارم این کتاب بتواند تصویری دقیق از شخصیت و مسیر مجاهدت‌های شهید سید حسن نصرالله ارائه دهد. کتاب «روح‌الامین»، اثری است برای آن‌ها که می‌خواهند او را از زبان خودش بشناسند؛ منبعی قابل‌اعتماد و خواندنی.</p><p class="ql-align-justify">در پایان، این پژوهشگر افزود: در کتاب، به نقش و تلاش‌های سید حسن نصرالله در حفظ امنیت ایران اشاره شده است. او برای ایران و مردمش بسیار کوشیده و بارها آرزو کرده بود کاش می‌توانست برخی سخنانش را مستقیماً به مردم ایران منتقل کند. این کتاب، تلاشی است در همین راستا تا مخاطب ایرانی بهتر درک کند که پیوند ما با لبنان چگونه شکل گرفته و چگونه ادامه خواهد یافت.</p><p class="ql-align-justify"><a href="http://ibna.ir/x6yXq"><strong>بازنشر از تارنمای خبرگزاری ایبنا</strong></a></p><p><br></p>

کتابی که خط‌قرمزها را رد کرد و تقریظ رهبر انقلاب را گرفت

کتابی که خط‌قرمزها را رد کرد و تقریظ رهبر انقلاب را گرفت

<p><strong>کتاب «سه دیدار» </strong>برای خیلی از ما دهه‌شصتی‌ها که دوست داشتیم درباره امام خمینی(ره) بیشتر بخوانیم، اولین انتخاب بود. نادر ابراهیمی در این کتاب با همان نثری که امضای خودش را داشت، با نگاهی حماسی و قلندرانه، زندگی مردی را روایت می‌کرد که تنها رهبر سیاسی برای ما نبود.</p><p>در سال‌های پس از "سه دیدار"، کتاب‌های مختلفی راجع به امام(ره) نوشته شد، اما هیچ‌کدام توفیق کار ارزنده ابراهیمی را نیافت و نتوانست جای آن را بگیرد. اگرچه کتاب ابراهیمی همچنان از رونق نیفتاده است و هنوز به‌عنوان یک کار خواندنی در این حوزه معرفی می‌شود، اما لزوم انتشار کتابی جدید با نگاهی جدید که بتواند نسل جوان امروز را همراه کند و به سؤالات او درباره چرایی انقلاب و شخصیت امام(ره) پاسخ دهد، احساس می‌شد؛ کتابی که فارغ از فضاهای شعاری نوشته شده باشد و همین نگاه رئالش به تاریخ، بتواند نسل جدید را به خود جلب کند.</p><p><strong>کتاب روح‌الله، اثر هادی حکیمیان</strong> ‌که حدود سه سال پیش منتشر شد، از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است. حکیمیان که تاکنون آثار متعددی در حوزه داستان تاریخی منتشر کرده است، در "روح‌الله" تلاش دارد از فضاهای مرسوم روایت در این دست از آثار فاصله بگیرد و حتی در برخی موارد خط‌قرمزها را نیز رد کند، همین جسارت "روح‌الله" اولین نقطه قوت اوست. این کتاب که در این روزها اعلام شده قرار است تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن رونمایی شود، در ایام سی‌وششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران، در صدر فهرست فروش شهرستان ادب (ناشر) بوده است.</p><p>کتاب «روح‌الله» <strong>تکیه بر وقایع مستندی </strong>دارد که کنار یکدیگر، بخش مهمی از زندگی تاریخی و سیاسی بنیانگذار و رهبر انقلاب اسلامی را بازگو می‌کند. منابع و مآخذ مذکور، در پایان کتاب، به‌خوبی روشنگر دقت نویسنده و تلاش او برای روایتی دقیق از وقایع است؛ ولی این امر منافی استفاده نویسنده از تکنیک‌های معمول زندگی‌نامه‌نویسی برای تبیین و جذابیت بیشتر اثر نیست.</p><p>حکیمیان در گفت‌وگو با تسنیم، وجه تمایز کتاب "روح‌الله" با دیگر آثار را این‌طور توضیح داد: عمده کتاب‌هایی که درباره امام(ره) نوشته شده است، به زندگی ایشان از سال 42 به بعد می‌پردازند؛ از کتاب‌های تاریخی مدارس و دانشگاه گرفته تا حتی صداوسیما زندگی سیاسی امام(ره) را از این تاریخ به بعد بررسی می‌کنند؛ از این منظر بین مردم نیز جا افتاده است که زندگی سیاسی امام(ره) از این تاریخ به بعد شروع می‌شود؛ این در حالی است که امام(ره) در دوره پهلوی اول، بعد از استعفای رضا شاه و اشغال ایران در دهه 20 و 30 فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی زیادی داشته‌اند که به آنها پرداخته نشده است، اتفاقات متعددی در زندگی امام(ره) ـ از دوران نوجوانی و جوانی امام(ره)&nbsp;که مصادف است با دوران قاجار، پس از آن در دوران رضا شاه، روزگار ملی شدن صنعت نفت در دهه 30 و... ـ رخ داده که از نظر بسیاری از نویسندگان مغفول مانده است.</p><p>او گفت: عمده کتاب‌ها نیز زندگی ایشان را تا 22 بهمن‌ماه 57 بررسی می‌کنند و در این تاریخ به پایان می‌رسند؛ در حالی که پس از انقلاب نیز وقایع مهمی رخ می‌دهد که از آن جمله می‌توان به پیروزی انقلاب، وقوع جنگ تحمیلی، برگزاری ادوار مختلف انتخابات، فعالیت گروه‌ها و جریان‌های مختلف، ترورهایی که به‌دست منافقین صورت می‌گرفت، جنگ شهرها و... اشاره کرد. در کتاب «روح‌الله» سعی کردم با در نظر گرفتن این موضوع، به این مسائل نیز بپردازم.&nbsp;</p><p>نوشتن درباره رجل سیاسی معاصر کار ساده‌ای نیست، حال اگر این شخصیت، ویژگی‌های دیگری هم داشته باشد، کار برای نویسنده سخت‌تر می‌شود، دست و دل قلم می‌لرزد و سخت‌گیری‌های نظارتی نیز بیشتر است. برای نویسنده "روح‌الله" همه این‌ها با هم بوده است، مضاف بر اینکه در روایت سیر زندگی و فعالیت‌های سیاسی امام(ره)، نویسنده به‌فراخور زمان، از گروه‌ها و گرایش‌های مختلف سیاسی هم یاد کرده است. حکیمیان که برای نوشتن کتابش، شش سال مطالعه و فیش‌برداری کرده است، تأکید می‌کند که با وجود این حساسیت‌ها در نقل کلام امام(ره) یک واو پس‌وپیش نکرده و تخیل را دخیل نکرده است،</p><p>با وجود این، کتاب حکیمیان روایتی خشک از تاریخ نیست، نثر او، از جمله نقاط قوت کتاب است. توجه نویسنده به جزئیات، فضاسازی و توجه به شخصیت‌پردازی کتاب او را از دیگر آثار متمایز می‌کند.</p><p>وجه ممیزه دیگر "روح‌الله" توجه به اسناد و حتی ارائه اسنادی جدید از فعالیت‌های سیاسی امام(ره) است، نویسنده دراین‌باره گفت: از جمله آنها نامه‌ای است که امام(ره) خطاب به پاپ در سال 27 بعد از تشکیل دولت رژیم صهیونیستی نوشته شده است. این نامه به‌نام سیدمحمد بهبهانی خطاب به پاپ شناخته می‌شود، اما در واقع نویسنده این نامه، شخص امام(ره) هستند.</p><p>ایشان در این نامه به پاپ معترض می‌شوند که؛ "چرا در مقابل شکل‌گیری رژیم صهیونیستی ساکت هستید؟!"، نامه دیگری نیز هست که امام(ره) در سال 31 در جریان انتخابات سیزدهمین دوره شورای ملی در دوره مصدق نوشته‌اند که در آن به سیدعلی‌محمد وزیری توصیه می‌کنند که از شیخ مهدی حائری حمایت کنند؛ ایشان فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری هستند و اگر شکست بخورند، شکست بزرگی برای روحانیون خواهد بود.</p><p>هرچند کتاب مستند نوشته شده است، اما تلاش نویسنده بر این است که مخاطبان از اقشار مختلف را با خود همراه کند. کتاب "روح‌الله" نه‌تنها ما را با مردی آشنا می‌کند که سرنوشت ایران را تغییر داد و پدر معنوی یک ملت بود، بلکه کنار آن دست هر یک از ما را می‌گیرد و در هزارتوی تاریخ معاصر از رنج‌ها و شادی‌های ملتی می‌گوید که همیشه برای داشتن ایرانی آباد و آزاد از قید استعمار و وابستگی کوشیدند و تلخی‌های زمانه را به‌جان خریدند.</p><p>+ به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم</p><p><a href="https://tn.ai/3314393"><strong>بازنشر از تارنمای خبرگزاری تسنیم</strong></a></p>

این زندگی زیباست

این زندگی زیباست

<p><strong>یادداشتی درباره کتاب «عایده» که اتفاقی تازه در ادبیات پایداری است؛</strong></p><p>کتاب «عایده» اولین روایت از زندگی خانوادۀ شهدای غیرایرانی نیست که به زبان فارسی منتشر می‌شود، اما اولین کتاب زندگی‌نگارۀ خانوادۀ شهیدی غیرایرانی است که یک نویسندۀ ایرانی آن را تألیف کرده، از این جهت «عایده» را می‌شود یک کتاب خط‌ شکن دانست؛ کتابی که در نوع خود اولین است و می‌تواند مسیری برای <strong>«توسعۀ جغرافیایی»</strong> ادبیات پایداری ایجاد کند؛ مسیری برای ورود قلم و قریحۀ نویسندگان ایرانی به روایت زندگی شهدایی از فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و تمام سرزمین‌های جغرافیای بدون مرز مقاومت.</p><p class="ql-align-justify"><strong>زندگی قهرمان کتاب «عایده» در لبنان می‌گذرد</strong>؛ سرزمینی با یک بافت جغرافیایی خاص و مردمانی که فرهنگی منحصربه‌فرد دارند. روایت این ویژگی‌های خاص در دل یک زندگی‌نگارۀ مستند، کار چندان راحتی نیست که محبوبه‌سادات رضوی‌نیا به خوبی از پس آن برآمده و با قلمش «عایده» را به کتابی تبدیل کرده که روح جغرافیای لبنان در آن جاری است. توصیفات گرم و زنده، گفت‌وگونویسی‌های فکرشده و تلاش نویسنده برای دور نشدن از حال‌وهوای جملات راوی، «عایده» را به کتابی تبدیل کرده که از کلیشه‌های مرسوم و معمول فاصله گرفته است. «عایده» کتاب باطراوتی است که در ایجاد تجربه‌ای تازه برای مخاطب فارسی‌زبان به توفیق می‌رسد و می‌تواند عطر زعتر و تصویر باغ‌های زیتون را در ذهن مخاطب خود، جاری کند.</p><p><strong>خانم عایده سرور، زنی در میدان است</strong>؛ بانویی که کیفیتی از «بودن» در صحنه را به تصویر می‌کشد و لحظه‌لحظۀ زندگی‌اش، نمایانگر احوالاتِ شخصیتی است که نه از وظایف ذاتی خود در خانواده دست می‌کشد و نه از مسئولیت اجتماعی و سیاسی خود در برابر باورها و آرمان‌هایش کوتاه می‌آید. عایده پیش از هرچیز یک زن است؛ زنی که عشقی عمیق را تجربه می‌کند، برای فرزندانش مادری نمونه است، خانه‌داری می‌فهمد و همسرداری بلد است، خوش‌معاشرت است و بسیار اهل مراودات اجتماعی. در کنار همۀ این‌ها اما او یک عضو مؤثرِ «جبهۀ مقاومت» هم است و روزمرگی‌های زندگی، او را از رسالتِ خدمت به این جبهه بازنمی‌دارد. شاید خانم عایده سرور حتی یک بار هم کلیدواژۀ «الگوی سوم زن» را نشنیده باشد اما سبک زندگی‌اش شباهتی غیرقابل انکار به این الگو دارد؛ الگویی که رهبر انقلاب اسلامی سال‌هاست تحقق آن را در حوزۀ مسائل زنان دنبال می‌کنند. با این منطق اگر نگاه کنیم، عایده سرور مانند فخرالسادات موسوی&nbsp;و کونیکو یامامورا ، یک نمونۀ تعیّن‌یافته از الگوی زیست و کنش‌گری مطلوب زنِ انقلاب اسلامی است؛ زنانی از لبنان، ژاپن و ایران و هر سه مفتخر به زیستن در خانواده‌هایی شهیدپرور. این زنان بدون آن‌که اراده کرده ‌باشند یا کسی آن‌ها را به این سمت کشانده ‌باشد، با «حضور زنانۀ» خود در صحنه به نمونه‌هایی از الگوی سوم زن تبدیل شدند. از این جهت، «عایده» در کنار «مهاجر سرزمین آفتاب» و «پاییز آمد» می‌تواند سوژۀ خوبی برای پژوهش‌های علمی و آکادمیک پیرامون «الگوی سوم زن» باشد.</p><p>کتاب «عایده» دربارۀ زندگی یک مادر شهید است که نه از سر تصادف یا بختِ خوش، بلکه در نتیجۀ یک زندگی خالصانه و مجاهدانه به این افتخار نائل شده است. «عایده» چنان‌که از نامش پیداست، <strong>کتاب روایت زندگی یک زن است</strong>؛ زنی که رسیدن به افتخار مادر شهید بودن، ثمرۀ سال‌ها خودسازی، عبادت، مبارزه و همت اوست. این کتاب بیش از هرچیز راوی زندگی و زمانۀ «عایده» و هزاران بانو شبیه اوست؛ زنانی که در کشوری کیلومترها دورتر از ایران، شیفتۀ انقلاب امام خمینی(ره) می‌شوند و این شیفتگی، مسیر زندگی‌شان را تغییر می‌دهد و به نقطه‌‎ای می‌رسانَد که مادری‌کردن برای یک شهید، قلۀ آن است. همان‌طور که «شهیدانه زیستن» مهم‌ترین پیش‌نیاز «شهیدشدن» است، به همین قرینه باید گفت «مادر شهید بودن» مقدمۀ «مادر شهید شدن» است و «عایده» تلاشی برای روایت سبک زندگی زنی است که مدال افتخار مادر شهید بودن، ثمره و نتیجۀ طبیعی تصمیم‌های او در زندگی است.</p><p>+ یادداشت از محمدصالح سلطانی</p><p><a href="https://news.hozehonari.ir/news/50119"><strong>بازنشر از تارنمای حوزه‌ی هنری</strong></a></p>

فاضل نظری به «نیست» رسید!

فاضل نظری به «نیست» رسید!

<p>مجموعه‌شعر<em> «نیست» </em>از<strong> فاضل نظری</strong> نهم اسفند ماه و همزمان با توزیع سراسری، با حضور شماری از علاقه‌مندان به شعر و ادبیات در سالن اصلی پردیس سینمایی آزادی رونمایی شد و مخاطبان فاضل نظری توانستند در این مراسم برخی سوالات خود را از وی بپرسند، به شعرخوانی‌های او گوش دهند و در پایان کتاب را با امضای او به خانه ببرند.</p><p>فاضل نظری در این مراسم از اینکه برخی به اشعار او ایراد می‌گیرند سخن گفت و توضیح داد: گاهی اوقات بعضی‌ها که دوست و عزیز من هم هستند، به من می‌گویند فاضل در مجموعه شعرش این کار را کرده، ولی باید این کار را می‌کرد. مگر من تصمیم می‌گیرم که این کار را بکنم؟ این حس و حال من است. حتماً باید تصمیم بگیرم که شاد باشم. آخر من چطوری تصمیم بگیرم شاد باشم، وقتی غمگین هستم؟ یا تصمیم بگیرم غمگین باشم، وقتی شاد هستم. اینها در اراده من نیست.</p><p>شاید این خلاصه‌ای از راهی طولانی باشد که فاضل نظری از دو دهه قبل طی کرده است و در این مسیر افراد بسیاری نیز با او همراه شده‌اند، شیوه شاعری وی بارها تکرار شده ولی از این مهم‌تر گویشوران فارسی‌زبان امروز از او در گستره فرهنگی زبان فارسی استقبال کرده‌اند و آثارش پرفروش شده است. فاضل نظری در تمام اشعار، خودش است و از خود و حالاتش می‌نویسد، شاید بتوان شعر او را نمونه خوبی از شعر جوششی دانست و نه شعر کوششی.</p><p>فاضل نظری، (متولد شهریورماه 1358) پیش از این هفت عنوان کتاب با نام‌های <em>گریه‌های امپراتور </em>(1382)، <em>اقلیت</em> (1385)، <em>آن‌ها </em>(1388)، <em>ضد</em> (1392)، <em>کتاب</em> (1395)، <em>اکنون</em> (1397) و<em> وجود</em> (1400) منتشر کرده است و به این شکل مجموعه‌شعر «نیست»، هشتمین اثر فاضل نظری است که <strong>شامل 41 غزل</strong> از تازه‌ترین سروده‌های وی با مضامین عاشقانه و اجتماعی در 88 صفحه از سوی انتشارات «سوره مهر» روانه بازار شد و طی این مدت به 5 چاپ رسیده است&nbsp;و حدود 10 هزار نسخه از آن به فروش رسیده است.</p><p>آثار فاضل نظری فقط با اقبال عمومی هم روبرو نبوده است و هر چند هر کدام از آثار وی به بیش از ده‌ها چاپ رسیده است و بر اساس آمار انتشارات سوره مهر تنها تا سال 1397، بیش از 500 هزار نسخه از آثار وی به فروش رفته بود، توجه منتقدان و جوامع ادبی را نیز به خود جلب کرده است و جوایزی چون جایزه کتاب سال شعر جوان (1384)، جایزه قلم زرین (1392) جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران (1387) و جایزه بخش جوان در نخستین دوره جشنواره شعر فجر (1385) را نیز در کارنامه کاری خود دارد.</p><p><strong>عشق، عرفان و هجویه‌ای شگفت</strong></p><p>در یک دسته‌بندی کلی و از جهت محتوایی اشعار این دفتر با دفترهای قبلی متفاوت است و هر چند از جهت تصاویر و موتیف‌ها تا حدی به بقیه اشعار شباهت دارد، وزنه غزل‌هایی با محتوای اجتماعی، پند و اندرز، حکمی یا حتی عارفانه بالاتر و از نظر تنها تعداد کمی بیش از نیمی از اشعار عاشقانه است. غزل‌هایی مانند نی‌ها (با مطلع<strong> بوی این مرداب را گر خوش نمی‌انگاشتند/ در لجن سرمست‌ نی‌ها قد نمی‌افراشتند</strong>) یا ارتفاع رهایی (با مطلع <strong>مانند یک سراب که از دور بنگرند/ مردم برای هیچ به هم رشک می‌برند</strong>) یا تنها آه (<strong>با مطلع گفت اگر فریاد ممکن نیست تنها آه باش/ قدر آهی ناله مظلوم را همراه باش</strong>) با توجه به مفهومی که منتقل می‌کنند در دسته اشعار اجتماعی قرار می‌گیرند.</p><p>غزل‌هایی مانند خودکشی در رودخانه (با مطلع<strong> اگر بناست که دریا خیال باشد و خواب/ رواست خودکشی رودخانه در مرداب</strong>) و آسمان (با مطلع <strong>اگر درخت، اگر آسمان، اگر رودم/ به آنچه سهم من از بودن است خشنودم</strong>) نیز می‌توانند جزء غزل‌های عارفانه یا حکمی نام‌ گذاری شوند که از لحظات خلوت و بینش عمیق هر انسانی برمی‌آید و نظری توانسته با قلم شاعرانه خود آنها را برای همگان تصویر و تصور سازد.</p><p>اما مانند همیشه نقطه قوت فاضل نظری در این دفتر نیز اشعار عاشقانه است، هر چند باید پذیرفت تا حدی لحن او تغییر کرده و برای نمونه از ابیاتی که در اولین دفتر یعنی <em>گریه‌های امپراتور</em> بود (مانند <strong>عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم/ شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق</strong>) کمتر می‌توان دید و رنگ و جنس ابراز عشق، به آن اندازه تنانه نیست. البته باز هم غزل‌های خوب و عاشقانه دارد. مانند غزل جادوچراغ (با مطلع ی<strong>ک لحظه هم حتی نرفتی از خیالم/ خوشحال باش ای بی‌وفا! خوش نیست حالم</strong>) یا بعضی‌ وقت‌ها (ا<strong>ین که آدم یک جهان تنهاست بعضی وقت‌ها/ قصه‌ای غمگین ولی زیباست بعضی‌ وقت‌ها</strong>) یا پذیرفتن (با مطلع <strong>کلام تلخ ولی صادقانه را بپذیر/ بهانه‌است، چه بهتر بهانه را بپذیر</strong>) با این بیت درخشان: <strong>نشاط عشق به رنج وجود می‌ارزید/ ملال این سفر جاودانه را بپذیر </strong>و غزل زندان امید (با مطلع<strong> اوقات‌ تلخ و وضع خراب و هوا پس است/ من تاب قهر یار ندارم، بگو بس است</strong>).</p><p>تصاویر و درونمایه‌های کلی مانند رود، آبشار، فواره، بهار، قفس، چشمه، زندانی، تبر و درخت، پرنده و غیره هم که دیگر در اشعار نظری سابقه‌ای دیرینه دارند و در این دفتر هم تکرار شده‌اند.</p><p>اما شاید آنچه این دفتر را با بقیه آثار او متفاوت کرده باشد، هجویه ایست که با نام فرمان‌بر سروده و در این دفتر گنجانده است. می‌دانیم شعرایی که مستمر شعر می‌گویند و به خصوص در یک قالب بیشتر اثر می‌آفرینند اشعار زیادی دارند ولی در زمان انتشار بالاخره بین آنها انتخاب می‌کنند (کاری که معمولا هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه به‌خوبی انجام می‌داد) و معمولا بهترین‌ها را منتشر و به مخاطب خود عرضه می‌کنند. اما اینکه تصمیم گرفته شده چنین شعری در این دفتر بیاید، هم خود نشان‌دهنده تغییری در روند شاعری فاضل نظری می‌تواند باشد.</p><p>شعری که با این بیت آغاز می‌شود:<strong> اختیار از خود ندارد ناگزیری مثل تو/ منصب فرمانبری دارد وزیری مثل تو </strong>و بعد از هفت بیت به اینجا می‌رسد:</p><p><strong>دیدمت همسفره کفتارهای مرده‌خوار/ سگ در این صحرا شرف دارد به شیری مثل تو</strong></p><p><strong>دور باد از ببرهای سرفرازی مثل ما/ دوستی با خوک‌های سربه‌زیری مثل تو </strong></p><p>و یک سوال: آیا این همان شاعری است که در دفتر قبلی (فقط به عنوان یک نمونه) احیانا در متلکی شاعرانه و عاشقانه به معشوق گفته بود:</p><p>گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن/ نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد</p><p> این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست/ خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد.</p><p><a href="https://irna.ir/xjTgQ8"><strong>بازنشر از خبرگزاری ایرنا</strong></a></p>

نگاهی به کتاب «عربیکا»؛ جنس مقاومت مردم فلسطین قابل ستایش است

نگاهی به کتاب «عربیکا»؛ جنس مقاومت مردم فلسطین قابل ستایش است

<p>«سید طوری از نابودی اسرائیل حرف می‌زد که گمان می‌کردی دارد دفترچه برنامه روتین سال پیش رویش را ورق می‌زند و به نوبت آنها را اجرا می‌کند. برنامه و ماموریتش روشن، واضح و معین است: آزادی لبنان و آن‌گاه آزادی قدس». کتاب «عربیکا» تالیف وحید یامین‌پور که در انتشارات سوره مهر روانه بازار شده است، روایتگر سفری به لبنان و تجربه‌های مولف از دل جنگ و بحران‌های این کشور است. یامین‌پور در این اثر با توصیف حال و هوای کشور لبنان و مردم آن، تصویری از زندگی و ایستادگی در شرایط سخت را ارائه می‌دهد.</p><p>به نظر می‌رسید که حزب‌الله واقعاً توانسته بود به پیروزی دست یابد و این رویا که روزگاری دور از دسترس به نظر می‌رسید، اکنون چندان غیرممکن نبود. این پیروزی با رهبری سید جوانی به دست آمده بود؛ سید حسن نصرالله. بسیاری از تحلیلگران و حتی کسانی که به حزب‌الله امید داشتند، تصور می‌کردند که او از تجربه کافی برخوردار نیست و توان هدایت این نیروی خودجوش مردمی را نخواهد داشت. اما او بود که حرف خود را ثابت کرد. سید حسن نصرالله توانست اسرائیل را که خود را از قدرتمندترین ارتش‌های جهان می‌دانست و در آخرین جنگش توانسته بود چهار کشور عربی را در شش روز شکست دهد، از خاک لبنان بیرون براند. این دستاورد نه تنها نماد اراده و ایمان مردم لبنان بود، بلکه پیام روشنی برای تمامی مقاومت‌ها در برابر اشغالگری به همراه داشت.</p><p>اما این مبارزه فقط اختصاص به مردم لبنان نداشت بلکه سال‌ها بود که دامن مردمان مظلوم فلسطین را در چنگال خود گرفتار کرده بود. خیزش دوم مردم فلسطین به سال 2000 میلادی در واکنش به حضور آریل شارون، نخست‌وزیر وقت اسرائیل بود که در مسجد الاقصی آغاز شد. شارون معروف بود به قاتل «صبرا و شتیلا». شارون حمله عظیمی را به اردوگاه آوارگان فلسطینی در لبنان انجام داد که در طی سه روز منجر به کشته شدن بیش از سه هزار نفر از فلسطینیان و لبنانی‌ها شد. تعداد زیادی از کودکان، زنان و سالخوردگان قربانیان این جنایت بودند که با سلاح گرم و سرد مهاجمان به طرز وحشیانه‌ای کشته شدند.</p><p>مردم لبنان و فلسطین اما مبارزه با رژیم صهیونیستی را به شکلی فراتر از آنچه که انتظار می‌رفت، جدی گرفته‌اند. آنان نه تنها به مسائل بزرگ و برجسته، بلکه به جزئیات و امور ظریف‌تر نیز توجهی خاص دارند. برای آنان مبارزه تنها در قالب سلاح و تجهیزات نظامی تعریف نمی‌شود؛ بلکه از کوچک‌ترین گام‌ها و حرکت‌های روزمره نیز به عنوان ابزارهایی برای مقاومت بهره می‌برند. این نگاه عمیق و فراگیر به مبارزه، نشان از درکی متفاوت از مقاومت دارد که در آن هر حرکت، هر تصمیم و حتی هر لحظه از زندگی، جزئی از نبرد بزرگ علیه ظلم و اشغالگری است. «برادران عذر می‌خوایم. هرجا می‌رفتیم نوشابه بگیریم کوکا و پپسی داشتن. طول کشید تا زمزم گیر بیاریم! پقی می‌زنیم زیر خنده. آنها واقعاً مبارزه را جدی گرفته‌اند. خوش به حال زمزم که این لبنانی‌ها با صدها کیلومتر آن سوتر از مرزهای ایران این قدر به آن وفا دارند. شاید ربطش به همسایگی شوم با رژیم صهیونیستی بیشتر باشد تا فاصله‌اش با ایران.»</p><p>از نظر دبیر کل حزب الله، سید حسن نصرالله، مقاومت لبنان و فلسطین کارش این بود که، با ایستادگی در برابر اسرائیل و به شکست کشاندن برنامه‌هایش، هزینه‌های باقی ماندن آن را آن‌قدر زیاد کند که عملاً امکان ادامه حیات نداشته باشد. آنها دست‌کم در مبارزه ای پانزده ساله در جنوب لبنان یک بار یک پیروزی تاریخی را به دست آورده بودند که نظریه‌شان را اثبات کرده بود. آنها دائماً خود را در حال مبارزه با اسرائیل می‌ببینند. «ممکنه بپرسید چرا در فرار اسرائیل از لبنان مزارع شبعا هنوز در اشغال نیروهای رژیم باقی مونده؟ این خیلی هم ما رو ناراحت نمی‌کنه. اولاً ما همچنان به کل دنیا اعلام می‌کنیم که اسرائیل یک رژیم اشغالگره و خاک ما رو اشغال کرده؛ ثانیاً، دولت و مردم لبنان هم می‌دونن که هنوز بخشی از خاکش در اشغال اسرائیله و این به مقاومت لبنان مشروعیت مبارزه می‌ده؛ ثالثاً، خودما هم همچنان خودمون رو در موقعیت مبارزه نگه می‌داریم.»</p><p>شجاعت مردم فلسطین همچنان زبانزد است. ترسی از اسرائیل در دل‌های آنان جایی ندارد. آنان به گونه‌ای مبارزه می‌کنند که گویی هیچ نشانه‌ای از قدرت نظامی و تجهیزاتی که ارتش دشمن در اختیار دارد، در ذهنشان جایی ندارد. برای آنان، مقاومت تنها محدود به سلاح‌های پیشرفته نیست، بلکه از هر وسیله‌ای که در دسترس داشته باشند، برای ایستادگی بهره می‌برند؛ خواه آن وسیله سنگ و چوب باشد، خواه سلاحی گرم همچون تفنگ. این روحیه مبارزاتی، که در برابر دشمن نه تنها تسلیم نمی‌شود، بلکه به آنان قدرت می‌دهد و خود نمادی است از اراده‌ای شکست‌ناپذیر که هیچ نیرویی نمی‌تواند آن را متزلزل کند.</p><p>«جوان خندانی یک اسلحه کلاشنیکف حمایل کرده و روبه روی مقر سربازان اسرائیلی قدم می‌زند. شلوار پلنگی و پوتین به پا دارد. یک پیراهن ساده نخی پوشیده که روی شلوار انداخته. نفربر غول‌پیکر اسرائیلی تا چند متری ما می‌آید و می‌پیچد توی مقر. چشم‌هایم را تیز می‌کنم تا سرنشینانش را از لای شیشه‌های قطور و کوچکش ببینم؛ دیده نمی‌شوند می‌پرسم الان تو تنها اینجا چی کار می‌کنی؟ اگه اینها بخوان بیان داخل لبنان که از روی تو رد می‌شن …خُب پس چرا نمی‌آن؟ می‌خندد. جوابش دندان شکن است. من هم می‌خندم. به سمت دشت صاف و خالی از هرگونه تجهیزات لبنان اشاره می‌کند. می‌بینی هیچ خبری نیست. اگه یه گلوله به سمتِ ما شلیک کنن از زیر زمین این دشت هزار نوع سلاح بیرون می‌آد به سمت اسرائیل. غرورانگیز است. انگار نه انگار دارد درباره یکی از مجهزترین ارتش‌های جهان حرف می‌زند آنها دو سال قبل از این همین ارتش تا بن دندان مسلح را تحقیر کرده و فراریشان دادند. با چشم خود پیروزی ایمان بر اسلحه را دیده‌اند.»</p><p>علاوه بر لبنان شجاعت به نیروهای حماس نیز رسید. عملیات طوفان الاقصی انجام شد. حیرتی که بعد از این عملیات تمام جهان را تکان داد. هیچ‌کس فکرش را هم نمی کرد حماس بتواند از دیوار حائل که چند متر آن در زیر زمین و تا ارتفاع 9متر است و در بالای سرش گنبد آهنین نصب کرده‌اند، بگذرند. اسم کسی به نام یحیی سنوار به چشم می‌خورد. او فرمانده این عملیات را برعهده گرفته است. بیست و سه سال در زندان رژیم صهیونیستی بوده و بعد از آزاد شدن به طراحی عملیات علیه رژیم بازگشته بود. کار او حتی در مخیله طرفداران مقاومت هم نمی‌گنجید. رژیم را به دستپاچگی انداخت.</p><p>طبیعتاً اولین اقدام اسرائیل در برابر این حمله کاملاً غافلگیرانه انتقام گرفتن از زنان و کودکان و مردم عادی است. این کار را خوب بلد است! هفتاد سال است به هر بهانه‌ای چنین کرده است. «در 17 اکتبر 2023 هواپیماهای اسرائیلی بیمارستانی در غزه را بمباران کردند. شمار شهدا را تا هشتصد نفر تخمین می‌زنند. خبر واقعاًً تکان‌دهنده است. از جنایتی تمام عیار حکایت دارد. یک انسان چطور می‌تواند روی سر بیماران بستری در یک بیمارستان بمب‌های چند تنی بریزد! در میان بمب‌هایی که بر سر مردم ریخته شده گونه نادری از آلات قتاله گزارش شده که در هیچ جنگی پیش از این دیده نشده. پرتابه‌هایی با تیغ‌های گردان که هرچه سر راهشان باشند قطع می‌کنند».</p><p>عاقبت عملیات طوفان الاقصی به طول می‌انجامد و یکی یکی قهرمانان خودش را در این عملیات با خود همراه می‌کند. آنان اما از این شهادت‌ها واهمه ای ندارند این شهادت‌ها را بهای آزادی خود می‌دانند. اما شهادت سید حسن نصرالله برای مردم غم سنگینی را بر جای گذاشت. گویا لبخندها و شعارهای سید حسن نصرالله برای رژیم غاصی سنگین بود که باعث شد عاقبت گَرد شهادت روی شانه او بنشیند. لبنان سال‌ها بود که در هر هنگامه‌ای سرش را بر شانه سید می‌گذاشت و به او تکیه می‌کرد. بدون او هر رویایی برای آینده ناقص و باور نکردنی است. «او وعده داده بود در قدس نماز می‌گزارد. تصورِ آزادی قدس بدون او برای ما مقدور نیست. چاره‌ای نمانده که قول و قرارش را به دوران ظهور حواله بدهیم و او را جزئی از رویای تحقق یابنده آینده آینده ببینیم».</p><p>ضایحه بیروت پس از شهادت سید حسن بارها مورد انفجار و حمله قرار گرفته بود. فاصله اندک پایگاهای هوایی اسرائیل تا بیروت کار را برای آن‌ها راحت کرده است. اغلب از همان جا یا از روی دریا موشک‌های نقطه زنشان را روانه می‌کنند و ساختمان مورد نظر را هدف قرار می‌دهند. ضایحه دست کم چهل سال است که کانون جوشش حزب الله است. جایی که کودکانش از عشق خمینی می‌نوشند و با آرزوی نابودی اسرائیل قد می‌کشند. ضایحه را قلعه حزب الله می‌شناسند. ضایحه بلند بالاست و مستحکم.</p><p>رژیم صهیونیستی اما سراسر کارش توجیح اقدامات جنایتکارانه خود است او در بمباران ضایحه بیروت بعد از شهادت سید حسن نصرالله مدعی است که اماکن نظامی را هدف قرار می‌دهد و کاری با مردم عادی ندارد و اگر خانه‌ای را مورد اصابت قرار می‌دهد به این دلیل است که حزب الله موشک‌ها را در خانه‌های خود قرار می‌دهند. اما همه می‌دانند قصه از چه قرار است. اسرائیل خواب از بین بردن قلعه را دیده است و گمان می‌کند اگر حزب الله خانه نداشته باشد فرو می‌ریزد.</p><p>اما اسرائیل هرلحظه به فکر نابودی لبنان بود قصد او برای از بین بردن لبنان کاملاً جدی است. او در تلاش است تا یک به یک کشورهایی که در برابر او قد علم کرده‌اند را از میان بردارد. یک روز غزه و لبنان و روز دیگر ایران. در 17و 18 سپتامبر بود که یکی از مهم‌ترین حادثه‌های امنیتی_تروریستی در لبنان را رقم زد و مسئولیت آن را تا مدت‌ها قبول نکرد. در آن دو روز ناگهان هزاران پیجر دستی در سراسر لبنان منفجر شد. زمانی که صدای بوق هشدار پیجر به نشانه دریافت پیامی جدید بلند شده بود بسیاری از استفاده‌کنندگان پیجر را برای خواندن پیام در مقابل چشم و صورت خود قرار دادند که منفجر شد و صدها نفر از ناحیه چشم و دو دست مجروح شدند. اسرائیل امیدوار بود با از کار انداختن تمام سیستم ارتباطی حزب الله، سازمان رزم آن را نابود کند و ظرف چند روز بتواند جنوب لبنان را تصرف کند.</p><p>مردم لبنان جنس مقاومتشان متفاوت است. آنها سال‌هاست که مورد حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفته‌اند اما هر بار محکم‌تر از مرتبه قبلی از جای بلند شدند و به مبارزه پرداختند. «این مردم تا به حال دست کم سه بار خانه شان را از نو ساخته‌اند. آن جنوبی حتی همین چندماه پیش همان موقع که در حیاط خانه‌اش قلیان می‌کشید و به در و دیوار خانه‌اش نگاه می‌کرد، نقشه جدید خانه را در ذهنش کشیده؛ با خودش گفته: اگر دفعه بعد اسرائیل خرابش کرد، این بار این طور می‌سازمش».</p><p>نه تنها جنس مقاومت مردم لبنان بلکه جنس مقاومت مردم فلسطین نیز قابل ستایش است. شاید تصور عامه مردم این باشد که چرا حماس طوفان الاقصی را آغاز کرد و مردم کشور و خاورمیانه را در خطر انداخت. اما آنها بهترین واکنش را با طوفان الاقصی انجام دادند. زندانی به نام غزه که سرتاسرش ساخته دست اسرائیل بود زندگی را هر لحظه برای آنان سخت تر از گذشته می‌کرد. فلسطین سال‌هاست برای حق طبیعی خود در حال جنگ است اما این عملیات طوفان الاقصی بود که جنس رسانه‌ای به خود گرفت و فریاد میلیون‌ها انسان را از کودک و زن گرفته تا پیر و جوان را در سراسر جهان فریاد زد. چند ده سال است که زندگی آنان همراه است با اسارت، گرسنگی، تحقیر، ممنوع‌الوردی، ممنوع الخروجی، بی‌خبری از بستگان، مفقود شدن ناگهانی اعضای خانواده و… که هر ثانیه و هر لحظه در حال اتفاق است.</p><p><a href="http://ibna.ir/x6xqb"><strong>بازنشر از ایبنا</strong></a></p>

نقد کتاب «کتابخانه نیمه‌شب»/ زندگی بدون نقص وجود ندارد

نقد کتاب «کتابخانه نیمه‌شب»/ زندگی بدون نقص وجود ندارد

<p>مت هیگ، نویسنده «کتابخانه نیمه‌شب» خودش زمانی درگیر مبارزه با بیماری افسردگی شده بود، آن هم در سال‌های جوانی و زمانی که خودش تصورش را نمی‌کرد به شکلی ناگهانی درون گودال سیاه و تاریک افسردگی بغلتد و برای بیرون آمدن از آن سختی‌های زیادی متحمل شود. او با پشت سر گذاشتن چنین تجربه هولناکی، «کتابخانه نیمه‌شب» را نوشت و در این کتاب تجربه‌ای ملموس و باورپذیر از بیماری افسردگی به خوانندگانش نشان داد.&nbsp;</p><p><strong>زیستن حسرت‌های زندگی</strong></p><p>افسردگی، حسرت و مرگ مفاهیم پررنگ کتاب هستند و در این میان، حسرت از همگی پررنگ‌تر. شخصیت اصلی کتاب، «نورا سید» احساس بی‌فایده‌بودن می‌کند. گربه‌اش مرده، از کار اخراج شده، به نظر می‌رسد هیچ کسی به او علاقه‌ای ندارد، حتی برادرش و تنهایی نزدیک‌ترین چیزی است که به خود احساس می‌کند. نورا برای رهایی از این وضعیت، اواخر یک شب، سعی می‌کند خود را بکشد. خودکشی نورا به رفتن به برزخی در ناکجاآباد می‌ماند. او به جای مرگ، خودش را در کتابخانه‌ای می‌بیند که کتاب‌هایش قرار است حسرت‌ها و زندگی‌های نکرده او را نشان دهند. حالا نورا انتخاب‌های متعددی برای زندگی کردن دارد و امکاناتش برای قرار گرفتن در موقعیت‌های بعدی بی‌شمار است. نورا در این کتابخانه و در زندگی‌های بعدی‌اش ستاره موسیقی و قهرمان المپیک و دانشمندی در قطب شمال می‌شود. او در یکی دیگر از زندگی‌هایش همسر مورد علاقه‌اش را پیدا می‌کند و در یکی دیگر به شغل مورد علاقه‌اش می‌رسد. او برای رفتن به این زندگی‌ها فقط باید کتاب را باز کند و اگر زندگی خوبی پیدا کرد، می‌تواند برای همیشه در آن وضعیت و زندگی بماند.&nbsp;</p><p><strong>چالش‌های زندگی‌های نزیسته.</strong></p><p>اما انگار هر زندگی چالش‌ها، ترس‌ها و ناکامی‌های خودش را دارد. نورا در هیچ کدام از این موقعیت‌ها، متوجه نقص‌ها و کمبودهایش در زندگی نمی‌شود و تازه با تجربه کردن حسرت‌هایش، می‌فهمد دلیلی برای حسرت خوردن وجود نداشته است. آدم‌ها در هر وضعیتی با کمی و کاستی‌هایی روبه‌رو هستند و هیچ کسی در هیچ زندگی و موقعیتی یک زندگی ایده‌آل و بدون نقص ندارد.&nbsp;</p><p>نورا با تجربه کردن زندگی‌های نزیسته‌اش می‌فهمد مشکل از زندگی‌هایی که حسرت‌شان را می‌خورده نیست، بلکه مشکل از خود حسرت است. حسرت است که اراده ما را متزلزل می‌کند و قلب‌مان را می‌لرزاند و بزرگ‌ترین دشمن ما و آدم‌های دیگر می‌شود. تمام رفت و آمد‌های نورا در زندگی‌های مختلفش، درسی بزرگ برایش داشت، او معنای زندگی را با تمام وجود درک کرد. او فهمیده بود اتفاقات کوچک و شاید بی‌اهمیت زندگی‌اش، چقدر برای دیگران اهمیت داشته است. نورا تازه فهمیده بود در زندگی فعلی‌اش که می‌خواست آن را از دست بدهد، چه ویژگی‌های شگفتی داشته که نسبت به آنها بی‌تفاوت بوده است. او فهمیده بود اگر واقعاً تلاش کند قادر به انجام دادن چه کار‌های شگفت‌انگیزی خواهد بود. نورا راز بزرگی را در زندگی‌اش فهمیده بود که «زندگی آن سوی ناامیدی آغاز می‌شود.»</p><p><strong>نه به ناامیدی</strong></p><p>مت هیگ در «کتابخانه نیمه‌شب» با ایده درخشانش، حرف‌های بسیار مهمی را می‌زند. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که نسخه‌های دیگر او زندگی‌های بهتری خواهند داشت و قطعاً هیچ زندگی‌ای بدون نقص نخواهد بود. لازم نیست ما همه کار کنیم یا همه چیز باشیم، همین که هر روز صبح، آسمان بی‌نهایت را بالای سرمان می‌بینیم و آینده‌ای پر از امکانات غیرقابل شمارش پیش‌روی‌مان داریم، دلیلی برای ناامیدی وجود ندارد. جایی در کتاب به درستی به این موضوع اشاره می‌کند که اگر صبور باشی، چطور زندگی ناگهان به تو چشم‌اندازی جدید نشان می‌دهد یا به قول هنری دیوید ثورو، فیلسوف: «مهم نیست به چی نگاه می‌کنی، مهم اینه که چی می‌بینی.»</p><p>کل رمان هوای یک تمرین ماهرانه را برای مقابله با افسردگی و اضطراب طراحی می‌کند. رمان تجلیلی از مسائل و چیز‌های معمولی زندگی است که در گیرودار زندگی فراموش شان کرده‌ایم. مکاشفه‌های معمولی، ویژگی‌های خوب اخلاقی و انتخاب‌های اخلاقی که بذر خوب بودن را در زندگی‌مان می‌کارند. نویسنده در صفحات پایانی کتاب به نکته ارزشمندی درباره تجلیل از فرصت‌های زیستن می‌رسد: «گاهی اوقات بازی‌های ذهنی آدم را به تله می‌اندازد. برای شاد بودن نیازی به تاکستان و غروب کالیفرنیا نداشت، حتی نیازی به خانه بزرگ و خانواده کامل هم نداشت. فقط نیاز به امکان داشت، به فرصت و حالا می‌دانست که بالقوه چقدر توانمند است! این را تازه درک کرده بود! چطور قبلاً نفهمیده بود؟» شخصیت نورا در طول کتاب کاملاً واقعی پردازش شده و هر خواننده‌ای می‌تواند خودش را جای او بگذارد. کتاب بدون پیچ و تاب و چرخش و حرف‌های سنگین از امید حرف می‌زند و در پایان چشم‌اندازی روشن نشان مخاطبش می‌دهد. «کتابخانه نیمه‌شب» برای مردم دنیای امروز که پر از حسرت و آرزو‌های دور و دراز و زندگی‌های نزیسته هستند، با زبانی بسیار ساده فرصتی مغتنم برای تأمل در معنای زندگی می‌دهد. دقیقاً رمان به خاطر همین ویژگی‌هایش تا این اندازه مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.</p><p><a href="https://www.javanonline.ir/005Nyc"><strong>بازنشر از جوان آنلاین</strong></a></p>

کتاب‌دوستان از ناشران چه می‌خواهند؟

کتاب‌دوستان از ناشران چه می‌خواهند؟

<p class="ql-align-justify"><strong>سید حسن حسینی نژاد:</strong> کسانی که زندگی روزمره‌شان با کتاب و کتاب‌خوانی آمیخته است و به‌صورت مستمر پیگیر تازه‌های نشر بوده‌اند، همواره می‌کوشند در کنار مطالعه با حضور در نمایشگاه‌ها، کتاب‌فروشی‌ها و پاتوق‌های کتاب محور، دفاتر نشر، ارتباط‌های مجازی و موارد پرشمار دیگر عمر را سپری کنند. مخاطبان در کنار ابراز توجه و علاقه به برخی نویسندگان و مترجمان، به دلایل مختلف پیش می‌آید از ناشر یا ناشرانی به نیکی یادکرده و به‌طور ویژه تازه‌های نشر و فعالیت‌های آن‌ها را دنبال کنند و حتی بی انتظار دست به تبلیغ آثارشان بزنند.</p><p class="ql-align-justify">بهانه تهیه این گزارش یادآوری خاطراتی خوب از چند ناشر معتبر است که در یک فضای تعاملی مثلاً به‌پاس سال‌ها همراهی آن‌ها کتاب‌هایی را با امضای مدیر نشر و به‌رسم تقدیر هدیه دادند و نیز طرح این پرسش از خود که «انتظارم از ناشر یا ناشران محبوبم که آثار پرشماری از آن‌ها را درگذر سال‌ها خریداری، حتی هدیه داده و تبلیغ کرده‌ام و همواره مجدانه پیگیر تازه‌های نشرشان هستم؛، چیست؟»</p><p class="ql-align-justify">به همین مناسبت به سراغ تنی چند از فعالان حوزه کتاب و کتاب‌خوانی دارای کتابخانه‌های بزرگ شخصی و پیگیر حوزه نشر رفتم و آن‌ها نیز مطالبی خواندنی را مطرح کردند.</p><p class="ql-align-justify"><strong>اشتراک و افزایش کیفیت ترجمه</strong></p><p class="ql-align-justify">مهران مؤذنی، روزنامه‌نگار، مرور نویس و فعال کتاب‌خوانی در این رابطه به ایبنا گفت: با توجه به شرایط اقتصادی کنونی، طبیعتاً اغلب انتظاراتی که این روزها از ناشران می‌رود؛ به مسائل مالی مربوط می‌شود.</p><p class="ql-align-justify">وی افزود: من به‌شخصه، خواسته‌هایی که از ناشران موردعلاقه‌ام همچون خوارزمی، چشمه، علمی و فرهنگی و نیلوفر و… دارم، مواردی از همین دست است. اگرچه که شاید انتظار کاهش قیمت کتاب، کمی بزرگ جلوه کند، اما معتقدم چاپ و صحافی کتاب‌ها مطالبه‌ای معقول است.</p><p class="ql-align-justify">مؤذنی ادامه داد: تصور کنید که مبلغ یک‌میلیون تومان را برای کتابی 700 یا 800 صفحه‌ای با کاغذی نه‌چندان مرغوب پرداخته باشید. در این صورت اصلاً دلتان نمی‌خواهد که عطف کتابتان به این سادگی آسیب ببیند.</p><p class="ql-align-justify">وی گفت: در وهله دوم، فراهم کردن شرایطی برای تهیه اشتراک ماهانه به‌منظور کسب تخفیف‌های ویژه نیز می‌تواند سودمند باشد. همچنین کیفیت ترجمه آثار نیز حائز اهمیت است.</p><p class="ql-align-justify">مهرداد مؤذنی ادامه افزود: هرچقدر کیفیت ترجمه‌های ناشری بالاتر باشد؛ اعتماد بیش‌تری از سوی مخاطب کسب خواهد کرد. برای من مثلاً انتشارات خوارزمی از این بابت بسیار قابل‌اعتماد است. طوری که به اعتبار نام خوارزمی، به کار مترجم‌هایی که کم‌تر می‌شناسم نیز اعتماد می‌کنم.</p><p class="ql-align-justify">این روزنامه‌نگار و مرورنویس گلستانی در پایان سخنانش، گفت: متأسفانه برخی از ناشرهای سرشناس، علی‌رغم اعتباری که نزد علاقه‌مندان به کتاب و کتاب‌خوانی دارند، به‌دفعات ترجمه‌هایی را چاپ کرده‌اند که شایسته وجهه عمومی آن‌ها نیست. این مسئله در مورد کتاب‌هایی که مخاطبان کم‌تری دارند، پراهمیت‌تر است. چرا که خریداران آن‌ها مخاطبان خاصی هستند که بسیاری‌شان می‌توانند کیفیت ترجمه را تشخیص دهند.</p><p class="ql-align-justify"><strong>باشگاه مشتریان و تلاش برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه</strong></p><p class="ql-align-justify">کامران ژوله، مروج کتاب و عضو ثابت حلقه‌های کتاب‌خوانی نیز با اشاره به اینکه برای علاقه‌مندان به کتاب و کتاب‌خوانی، ناشران تنها تولیدکنندگان محصولات فرهنگی نیستند؛ بلکه همراهانی در مسیر اندیشه و آگاهی‌اند، گفت: بسیاری از مخاطبان نه‌تنها کتاب‌های ناشران محبوب خود را خریداری می‌کنند، بلکه به‌طور مستمر تازه‌های نشرشان را پیگیری کرده، آن‌ها را به دیگران معرفی می‌کنند و حتی تبلیغ آثارشان را بی انتظار انجام می‌دهند؛ اما در این میان، من هم موافقم و واقعاً این پرسش برایم به وجود می‌آید که از ناشر محبوب خودم یا خودمان چه انتظاری داریم؟</p><p class="ql-align-justify">وی افزود: ازنظر من یکی از مهم‌ترین انتظارات کتاب دوستان، ایجاد «باشگاه مشتریان» است. چنین باشگاهی می‌تواند امکان دسترسی به تخفیف‌های ویژه، نسخه‌های امضاشده از نویسندگان و اطلاع‌رسانی زودهنگام درباره آثار جدید را برای مخاطبان فراهم کند. علاوه بر این، فراهم کردن فرصت‌های مشارکت در جلسات نقد و بررسی کتاب، ارتباط مستقیم با نویسندگان و حتی امکان ارائه پیشنهادها به ناشر، می‌تواند تعامل میان ناشر و مخاطب را تقویت کند.</p><p class="ql-align-justify">ژوله ادامه داد: شفافیت در روند انتشار و برنامه‌ریزی دقیق برای انتشار کتاب‌های باکیفیت نیز از دیگر مواردی است که خوانندگان به آن اهمیت می‌دهند. بسیاری از علاقه‌مندان انتظار دارند که ناشر محبوبشان به انتخاب آثاری بپردازند که نه‌تنها ازنظر ادبی و علمی غنی باشند، بلکه از کیفیت بالای چاپ و صفحه‌آرایی نیز برخوردار باشند. همچنین، دقت در انتخاب مترجمان و ویراستاران متخصص می‌تواند اعتماد مخاطبان را جلب کند.</p><p class="ql-align-justify">وی افزود: در این میان، توجه به نیازهای مخاطبان از دیگر جنبه‌های اساسی تعامل ناشر و خوانندگان است. برخی ناشران مانند نشر نی، چشمه، ققنوس و ثالث به دلیل توجه به انتشار آثار ارزشمند، ایجاد ارتباط نزدیک با مخاطبان و ارائه خدمات پس از فروش مناسب، در میان کتاب‌خوانان محبوبیت یافته‌اند و ویژگی مشترک این ناشران، ایجاد بستری مناسب برای عرضه کتاب‌های تخصصی و عمومی باکیفیت است.</p><p class="ql-align-justify">ژوله در پایان عنوان کرد: درنهایت، انتظارات از ناشر محبوب تنها به حوزه فروش و تبلیغ محدود نمی‌شود؛ بلکه تعهد به ارتقای سطح فرهنگی جامعه، ایجاد فرصت‌های برابر برای دسترسی به دانش و تعامل پایدار با مخاطبان؛ ازجمله مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند یک ناشر را از دیگران متمایز کند. ناشران می‌توانند با برنامه‌ریزی مناسب، بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و توجه به خواسته‌های کتاب‌خوانان، جایگاه خود را در میان مخاطبان تثبیت کرده و نقش پررنگ‌تری در توسعه فرهنگی ایفا کنند.</p><p class="ql-align-justify"><strong>کیفیت، نوآوری و پرهیز از تکرار</strong></p><p class="ql-align-justify">سیما امیرخانی، محقق و مدرس، دانشجوی گرگانی رشته «حریم خصوصی و امنیت» در آلمان، مرورنویس و فعال کتاب‌خوانی، نیز با اشاره به اینکه در وهله نخست توجه به قیمت، کیفیت و گرافیک مناسب و نیز توجه به کارهای نو در اولویت انتظارش از ناشر موردعلاقه‌اش است، گفت: همین اول صادقانه بگویم قیمت کتاب شاید با یک ساندویچ برابری کند ولی بسیاری از افراد به خاطر هزینه‌اش سالی دو بار هم نمی‌روند بیرون ساندویچ بخرند! اینکه ساندویچ نخوری خیلی اتفاق مهمی نیست ولی هزینه کتاب باعث بشود کتاب نخوانی به نظرم خیلی بد است؛ پس هزینه خیلی مهم بوده و موضوعی است که من به‌عنوان مخاطب و ناشر باید به توجه و تفاهمی برسیم.</p><p class="ql-align-justify">وی افزود: به نظرم اگر ناشران یک «باشگاه کتاب‌خوانی» داشته باشند بسیار خوب است. باشگاهی که می‌شود در آن امتیازات ویژه داشت. مثل تخفیف خاص، مثل اهدای کتاب یا کمک به اعضا برای تبادل کتاب‌هایشان که به نظرم عالی می‌شود.</p><p class="ql-align-justify">سیما امیرخانی ادامه داد: همچنین به‌شخصه دوست دارم ناشر موردعلاقه و توجه‌ام به‌جای کتاب‌های تکراری که بارها ترجمه‌شده‌اند به سراغ آثار پرشمار خوب که متأسفانه تا به امروز ترجمه نشده‌اند بروند.</p><p class="ql-align-justify">وی سپس با اشاره به اینکه در فضای مجازی همواره کتاب‌خوانی‌هایش را به اشتراک می‌گذارد، گفت: همان‌طور که در ابتدا عرض کردم، کیفیت برگ‌ها، جلد و طراحی کتاب هم به‌شخصه برای من مهم است، چون دلم می‌خواهد وقتی از آن کتاب در سوشال مدیا محتوایی می‌گذارم، همان محتوای ظاهری در وهله اول باعث جذب مخاطبانم به کتاب و کتاب‌خوانی بشود.</p><p class="ql-align-justify">سیما امیرخانی با تأکید بر اینکه واقعاً انتظار دارد که ناشر محبوبش دستکم وفادار به اصل کتاب باشد و اثرش را تام و تمام روانه بازار نشر کند، گفت: بخشی از مقصود من هم شامل مسئله حذفیات نیز می‌شود که وقتی کتابی را می‌خوانم بفهمم چه شد و مدام خط داستان و مسیر از دستم در نرود.</p><p class="ql-align-justify">وی در خاتمه اظهار کرد: تا به امروز ناشرانی چون نیماژ، ققنوس، نگاه، چشمه با توجه به مؤلفه‌هایی که اشاره کردم خیالم را تا حدودی راحت کرده‌اند، هرچند بی‌شک ناشران دیگری هم هستند که من نشناسم و در حوزه مطالعاتی‌ام نباشد، اما این شاخصه را در حد توان رعایت می‌کنند که جای تقدیر دارد.</p><p class="ql-align-justify">به گزارش ایبنا، طرح پرسش «از ناشر محبوبتان چه انتظاری دارید؟» از تعدادی از دوستداران کتاب و کتاب‌خوانی و در ادامه خوانندگان این گزارش؛ شاید بهانه‌ای شود تا بیشتر به این مسئله توجه نشان دهیم. همچنین از سویی دیگر برخی از موارد طرح‌شده در این گزارش، موردتوجه ناشران و یا مصمم‌تر شدن آن‌ها برای تداوم برخی خدماتی که در این گزارش به آن‌ها اشاره داشتیم شود و در آینده شاهد رشد تعاملی، تبادلی و تکریمی بیشتری بین ناشر و مخاطبانشان باشیم.</p><p><a href="http://ibna.ir/x6wMV"><strong>بازنشر از خبرگزاری کتاب - ایبنا</strong></a></p>

چرا اردوگاه‌های فلسطینی را نمی‌شناسیم!

چرا اردوگاه‌های فلسطینی را نمی‌شناسیم!

<p>به گزارش مشرق، <strong>«جاده کالیفرنیا»</strong> کتابی نوشته محمدعلی جعفری است. این اثر در دسته ادبیات سفرنامه‌ای قرار می‌گیرد. «جاده کالیفرنیا» گرچه کتابی سفرنامه‌ای است اما شکل روایت رخدادها آن را به کتابی داستانی - مستند تبدیل کرده است. «جاده کالیفرنیا» سفرنامه‌ای است که به تجربه‌های نویسنده از سفر به لبنان در دوران رخدادهای مهم منطقه‌ای می‌پردازد. این کتاب که در 33 فصل کوتاه نوشته شده، شامل تجربه‌های نویسنده از سفر به کشور لبنان پس از واقعه طوفان الاقصی است که در اکتبر 2023 اتفاق افتاد و باعث شروع جنگی تازه میان نیروهای مقاومت و اسرائیل شد. نویسنده در «جاده کالیفرنیا» داستانی را روایت می‌کند و در پس زمینه آن تصویری از فرهنگ، جامعه و تاریخچه لبنان ارائه می‌دهد.</p><p>محمدعلی جعفری متولد 1364 است و پیش از این کتاب‌هایی در حوزه زندگی‌نامه داستانی شهدا و بزرگان نوشته است. از آثارش می‌توان به «عمار حلب»، «سر دلبری»، «سربلند»، «خانه مغایرت»، «شغل شریف» اشاره کرد. درباره چند و چون سفر به لبنان در یک زمان خاص با محمدعلی جعفری گفت‌وگو کردیم.</p><p><strong>در سفر 25 روزه شما به لبنان، چه لحظات یا مکان‌هایی وجود داشت که احساس کردید ممکن است در آینده منبع الهام برای آثار دیگری شما باشد؟</strong></p><p>از زمانی که وارد لبنان شدم، با انبوهی از سوژه‌ها و فضاهای بکر و بی‌نظیر روبرو شدم که همگی گویای تاریخ و داستان‌های ناگفته‌ای بودند. این حجم از تنوع و آشفتگی به نوعی چالش‌برانگیز بود، اما برای نظم دادن به آن تصمیم گرفتم یک خط روایتی خاص انتخاب کنم که تمام تجربیات و مشاهداتم را حول محور آن شکل دهم. این خط روایت، مسئله فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. هر آنچه که نسبت مستقیم یا غیرمستقیم با این موضوع داشت به عنوان یک سوژه در نظر می‌گرفتم و به آن پرداختم، چه در قالب گفتگو چه در قالب روایت.</p><p>در طول مدت زمان اقامتم در لبنان، که عمدتاً در بیروت و بخش‌هایی از جنوب لبنان سپری شد، دو موضوع به شدت بر من تاثیر گذاشت. این دو مسأله برای من بسیار الهام‌بخش بودند زیرا کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند و کمتر روایت شده بودند. اولین موضوع، فلسطینی‌هایی بود که در لبنان زندگی می‌کردند؛ آوارگانی که از سال 1948، به دنبال حادثه‌ی روز نکبت و اشغال سرزمین‌هایشان، مجبور به ترک فلسطین شده و در لبنان آواره شدند. آنها کسانی بودند که از سنین کم شهر و دیار خود را ترک کردند و به این اردوگاه ها پناه آوردند. بیشتر این افراد به علت کهولت سن از دنیا رفته بودند یا در سنین بالا به زندگی خود ادامه می‌دادند و تنها یادگارهای نسل‌های گذشته را به دوش می‌کشیدند. دیدار با این افراد، به خصوص نسل‌های پیر که هنوز آرزوی بازگشت به وطن را در دل داشتند، برای من تجربه‌ای عمیق و الهام‌بخش بود. نوع نگاه آنها به وطن و آرزوهایشان برای بازگشت، قلب هر انسانی را به درد می‌آورد.</p><p>دومین موضوع، همزیستی مذاهب و عقاید مختلف در لبنان بود. در جایی که سنی‌ها و شیعه‌ها با تفاوت‌های مذهبی و عقیدتی در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند. این همزیستی با تمام پیچیدگی‌هایش به‌ویژه در جنوب لبنان به شدت برایم جذاب بود. جزئیات این زیست مشترک، همچنان برای من تازگی داشت و هر گوشه از آن را با دقت می‌نگریستم.</p><p>در نهایت، سبک زندگی شیعیان جنوب لبنان نیز یکی دیگر از تجربه‌های تاثیرگذار برای من بود. این افراد همواره آماده مبارزه و مقاومت بودند. نوع نگاه آنها به زندگی به ویژه در برابر فشارها و چالش‌های مختلف برای من درس‌آموز بود. در واقع این مردم نه تنها برای بقای خود بلکه برای یک هدف بزرگ‌تر و آزادی همیشه در حال مبارزه بودند و این روحیه مقاومتی که در هر گوشه از جنوب لبنان جاری بود، برایم بسیار جذاب و الهام‌بخش بود.</p><p><strong>چگونه توانستید تجربه‌هایی که در سفر به لبنان و فلسطین داشتید را به شکلی ملموس و قابل درک برای مخاطب ایرانی منتقل کنید؟</strong></p><p>طبیعتاً هدف من از سفر به لبنان تنها بازدید از مکان‌های مختلف نبوده است. بلکه قصد داشتم تجربیات زیسته‌ام را به قلم بکشم. تجربیاتی که در طول 24 یا 25 روز در این کشور کسب کردم و گفتگوهایی که با مردم آنجا داشتم همگی در قالب کلمه و سفرنامه‌ای تدوین شد که هدف اصلی‌اش رساندن حس واقعی این تجربیات به مخاطب است. در کنار این روایت‌ها، تلاش کردم لحظات مختلف را از منظر عکاسی نیز ثبت کنم. عکس‌هایی که در سفر و در کتاب منتشر شده، به نوعی جذابیت ویژه‌ای به اثر بخشیده است.</p><p>اما نکته‌ای که در این سفر برای من اهمیت ویژه‌ای داشت، این بود که تمرکز اصلی‌ام بر روی افراد و داستان‌هایشان بود. در هر مکان سعی می‌کردم در کنار مردم بنشینم و با دقت به روایت زندگی‌شان گوش دهم. این گفتگوها و ارتباطات انسانی، روح زندگی را به داستان‌های من دمیده و آن‌ها را زنده‌تر کرده است.</p><p><strong>شما از حضور در مکان‌هایی مانند اردوگاه‌های فلسطینیان صحبت کردید که کمتر شناخته شده‌اند. در این تجربه‌ها، به نکات جدیدی رسیدید که تا پیش از آن آگاه نبودید؟</strong></p><p>اردوگاه‌های فلسطینی‌ها در لبنان، برای من تا پیش از این تقریباً ناشناخته بودند حتی در جستجوهایی که انجام دادم تصاویری مبهم و گزارشی سطحی از آنها به دست آوردم که هیچ وقت عمق زندگی در آنجا را به درستی نشان نمی‌داد. اما وقتی خود به اردوگاه‌ها رفتم، به دنیای کاملاً متفاوتی برخوردم؛ دنیایی که باوجود اینکه فلسطینی‌ها در لبنان زندگی می‌کنند، اما زیست‌شان به‌طور کامل متفاوت است.</p><p>برای مثال، در جریان مصاحبه‌ای که با یکی از فلسطینی‌ها داشتم، یک مترجم لبنانی را همراه خود آورده بودم تا در ترجمه به من کمک کند. اما در میانه مصاحبه، متوجه شدم مترجم نمی‌تواند برخی از کلمات را درست ترجمه کند. از او پرسیدم که مشکل چیست و او توضیح داد که شخصی که مصاحبه با او می‌کنم با لهجه فلسطینی صحبت می‌کند و به همین دلیل بعضی از کلمات برایش قابل فهم نیست. این برای من جالب بود که چگونه یک فلسطینی که در لبنان متولد شده، همچنان لهجه‌ای از سرزمین خود را حفظ کرده است. وقتی از او پرسیدم که چرا این لهجه را حفظ کرده جوابش برایم بسیار قابل تامل بود. او گفت که ما عمداً تلاش می‌کنیم لهجه فلسطینی‌مان را حفظ کنیم، چون این لهجه بخش مهمی از هویت‌مان است و باید باقی بماند تا فراموش نشود. این جواب، عمق تعلق و پیوند آن‌ها به سرزمین‌شان را به‌خوبی نمایان می‌کرد.</p><p>موضوع دیگری که برایم جالب بود، شرایط زندگی فلسطینی‌ها در اردوگاه‌ها بود. بیشتر آنها در شرایطی دشوار زندگی می‌کنند؛ خانه‌های کوچک و غیر استاندارد که برخی از آن‌ها حتی روزها از نور خورشید محروم هستند. این شرایط سخت، همراه با کمبود امکانات و بیماری‌های مختلف، باعث شده بود تا زندگی در این اردوگاه‌ها بسیار دشوار باشد. وقتی از یکی از فلسطینی‌ها پرسیدم که چرا با این شرایط سخت هنوز در این اردوگاه‌ها زندگی می‌کنید با اینکه اعضای خانواده‌اش برخی به کشورهای آمریکایی مهاجرت کرده بودند، جوابش بسیار جذاب بود. او گفت: ما آن‌قدر عشق به بازگشت به سرزمین‌مان داریم که تمام سختی‌ها را به جان می‌خریم تا در نزدیک‌ترین نقطه به وطن خود باشیم. اگر روزی شرایط فراهم شد، ما اولین کسانی خواهیم بود که به سرزمین‌مان بازخواهیم گشت.</p><p>این روایت‌ها، این نگاه‌ها و زندگی‌هایی که آن‌ها در اردوگاه‌ها دارند برای من کاملاً نو و متفاوت بود. آنچه که فلسطینی‌ها در این اردوگاه‌ها تجربه می‌کنند هیچ‌گاه در هیچ کتاب، فیلم، یا گزارش خبری به چشم نمی‌خورد. این نگاه‌های عمیق و این نوع زندگی، برای من چیزی کاملاً تازه و جذاب بود.</p><p><strong>با توجه به فضای پرتنش و خطرناک، چطور توانستید از دایره امنیتی که به عنوان یک نویسنده دارید بیرون بروید و داستان‌هایی از دل بحران‌ها استخراج کنید؟</strong></p><p>قرار گرفتن در چنین موقعیتی به خودی خود فضای خطرناکی را به همراه داشت. من با علم به این بحران‌ها و تهدیدات از همان روز اول تصمیم گرفتم که وارد این فضا شوم. به‌رغم وجود تهدیدات امنیتی که متاسفانه همواره ما را تحت فشار قرار می‌داد این تصمیم برای من اجتناب‌ناپذیر بود. اگر قصد داشتم که خودم را در این فضا محدود کنم و از آن اجتناب کنم به هیچ وجه به روایت‌های واقعی و دست اول نمی‌رسیدم.</p><p>در لبنان با برخی نویسندگان، خبرنگاران و هنرمندان دیگر از ایران آشنا شدم. بسیاری از آنها به دلایلی حاضر به ریسک و ورود به فضاهای پرخطر نبودند و ترجیح می‌دادند از مناطقی که ممکن بود تهدید امنیتی داشته باشد، دوری کنند. اما من به خوبی می‌دانستم که برای رسیدن به روایت‌های اصیل و واقعی باید آماده پذیرش این خطرات باشم. این مسأله برای من تبدیل به یک مسئولیت شد؛ مسئولیتی برای ثبت وقایع و داستان‌هایی که فقط از دل این فضاهای بحرانی و پر تنش بیرون می‌آید.</p><p>طبیعتاً وقتی بخواهی به روایت‌های دست اول دست پیدا کنی مخصوصاً در شرایط بحرانی که در آن قرار داریم باید آماده باشی که تمام سختی‌ها را به جان بخری. به همین دلیل چندین روز بلاتکلیف در جنوب لبنان و بیروت سپری کردم. شرایط به‌گونه‌ای بود که نه امکانات مناسبی داشتم نه از هیچ‌چیز به‌طور کامل اطمینان. این شرایط سخت را در فصل‌های ابتدایی کتاب به تفصیل شرح داده‌ام؛ از مشکلات و سختی‌هایی که در مسیر خود با آنها مواجه شدم تا زمانی که توانستم به جایی برسم که اعتماد و همکاری‌هایی شکل بگیرد.</p><p>هرچند دسترسی‌ها محدود و در حداقل ممکن بودند اما توانستم از دل همین محدودیت‌ها به روایت‌های ارزشمندی دست پیدا کنم که بدون ورود به این فضاهای خطرناک امکان‌پذیر نبود. این مسیر حتی با تمام دشواری‌هایش به من این امکان را داد که داستان‌های واقعی و تاثیرگذار را از دل بحرانی‌ترین شرایط جمع‌آوری کنم.</p><p><strong>میزان بازخورد دریافتی شما از کتاب جاده کالیفرنیا به چه میزان بود؟</strong></p><p>در مدت زمان کوتاهی که از چاپ کتاب گذشته، خوشبختانه بازخوردهای بسیار مثبتی دریافت کرده‌ام. از آنجا که سوژه کتاب موضوعی بکر و کمتر روایت شده است برای مخاطبان جذابیت ویژه‌ای دارد. بسیاری از خوانندگان، که خود در فضای مجازی فعال هستند، به محض شروع کتاب نتواسته‌اند آن را کنار بگذارند و به سرعت آن را تمام کرده‌اند. بازخوردهایی که از این افراد دریافت کرده‌ام، این است که کتاب آنقدر جذاب بوده که خواندنش را در یک بازه زمانی کوتاه به پایان رسانده‌اند.</p><p>واقعیت این است که من بارها در طول سفر به این فکر می‌کردم که چقدر عجیب است که در شرایطی با چنین محدودیت‌هایی از امکانات کم و بدون معرفی قبلی توانسته‌ام به سوژه‌های بی‌نظیری دست پیدا کنم. این امر باعث شد که روایت من از این سفر متفاوت و منحصر به فرد باشد. در دل بحران، در حالی که در بسیاری از مواقع در خطر بودم به موضوعات و داستان‌های عمیق و جالبی دست یافتم که در هر گوشه از آن ریسک‌هایی وجود داشت.</p><p>بسیاری از مواقع من در موقعیت‌هایی قرار می‌گرفتم که به لحاظ امنیتی خطرناک بودند و نمی‌دانستم آیا به سلامت از آنجا خارج می‌شوم یا نه. برخی از ملاقات‌ها و ارتباط‌ها در فضای مجازی با افراد ناشناس ممکن بود به تله‌هایی تبدیل شوند اما همین چالش‌ها و ریسک‌ها باعث شد که کارم هیجان‌انگیزتر و متفاوت‌تر شود. این اعتماد به نفس برای ورود به فضاهای ناامن و دل به دریا زدن، به من اجازه داد که به سوژه‌های بی‌نظیر و جذابی دست پیدا کنم که شاید در شرایط عادی هرگز امکانش فراهم نمی‌شد.</p><p>این تصمیم‌ها و ریسک‌ها، در نهایت باعث شد که کتاب برای مخاطبان بسیار جذاب باشد. وقتی آن‌ها کتاب را می‌خوانند نه تنها از داستان‌ها و روایت‌هایش لذت می‌برند، بلکه هیجان و چالش‌های نویسنده را نیز احساس می‌کنند. این جذابیت و تازگی برای مخاطبان تجربه‌ای خاص و متفاوت ایجاد کرده است.</p><p><a href="http://mshrgh.ir/1692555"><strong>بازنشر از مشرق‌نیوز</strong></a></p>