0
کتاب تب ناتمام
ارسال از روز کاری
خرید اقساطی با دیجی پی
راهنما
کتاب تب ناتمام به قلم زهرا حسینی مهرآبادی روایت زندگی شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی است. این اثر که به تقریظ رهبر انقلاب آراسته شدهاست، از 17 سال تر و خشک کردن فرزندی قطع نخاع شده میگوید، آن هم در نهایت رضا و خوشنودی.
شده تا به حال به آسایشگاه جانبازان سر بزنید؟ تا به حال فکر کردید که یه جانباز قطع نخاع چطوری چندین سال فقط به سقف سفید اتاقش نگاه میکنه و زندگی براش معنا داره؟ سختیهای خود جانباز و مراقب اون رو تا به حال درک کردید؟ کتاب تب ناتمام جواب این سوالات را تقدیمتون میکنه.
حسین تنها پانزده سال داره که با جعل امضای پدرش می خواد بره جبهه. اما امضای مادر هم لازمه. برگه رو میذاره جلوی مادرش تا امضا کنه، اما مادر مگه دلش میاد؟ ولی حسین کارش رو بلده. حسین سیزده روز بعد از اولین اعزامش با یک شصت و شکم تیر خورده از جبهه برمیگرده. انگار حسین دخانچی ترسی از تیر و ترکش نداره، اون هم در حالی که فقط پانزده سال داره. اما حسین تا جون داره، تا رمق به پاهاشه راهی جز جبهه نمیشناسه. تا اینکه ... . فکر کن حسین آقای قصه ما جوری مجروح شده که مادرش بعد از کلی چرخیدن بین شش مجروح پسرش رو نشناخته؟ مگه چه اتفاقی افتاده؟ روایت پر افت و خیز شجاعت و صبر مادرانه را در کتاب تب ناتمام ورق بزنید.
حسین دخانچی در مرداد سال 1344 در قم متولد شد. دوران نوجوانی خود را به تظاهرات انقلابی گره زده بود. در پانزده سالگی راهی جبهه شد و در 24 اسفند ماه سال 1360 در عملیات آبی خاکی در ناحیه شرق دجله (عملیات بدر) دچار قطع نخاع شد.
او به کمک مادرش حصار محدودیتها را شکست و با حضور در جمع دانشآموزان و دانشجویان از رشادتهای شهدا گفت. اما به علت قطع نخاع به بیماریهای شدید دیگری دچار شد. در همه این حالات مادری صبور را همراه داشت که نفس کشیدن را برایش معنادار میکرد. او پس از اعزام به آلمان برای درمان به ایران بازگشت و روایتگر جبهه شد. حسین دخانچی پس از هفده سال تحمل رنج جانبازی به جمع دوستان شهیدش پیوست.
کتاب تب ناتمام زندگی مادر شهید را روایت میکند؛ از روزهایی قبل از ازدواج تا روزهای شهادت فرزندش.
چرا باید کتاب تب ناتمام را مطالعه کنیم؟
برای درک گوشهای از زندگی افرادی که به خاطر ما از دنیای خویش گذشتند. با درک این شرایط زندگی آینده خود و ایرانمان را بهتر میسازیم، احساس مسئولیت خواهیم کرد، دلمان را به دل شهدا گره خواهیم زد و شهدایی گام برخواهیم داشت.












